جمع آوری اطلاعات
اولین قدم برای هر مشاور تجاری مرحله کشف است ، جایی که هدف شناختن مشتری است. یک مشاور خوب وقت می گذارد تا آنجا که ممکن است از مالک و کارمندان کسب و کار بیاموزد. به عبارتی او سعی میکند که از هر کسی که میبیند اطلاعات کسب کند و از زبان آنها هم به کسب و کار نگاه کند. او از این طریق خواهد توانست که دیدگاه جامع تری راجع به کسب و کار شما پیدا کند. در طی این روند ، مشاور جزئیات ماموریت یک شرکت و اینکه چه عملیاتی انجام می شود را کشف خواهد کرد.
ارزیابی اطلاعات
هنگامی که مشاور به درک عمیقی از شرکت رسید تازه وارد مرحله ارزیابی می شود. او در این مرحله بررسی میکند که کدام قسمت از قسمت های شرکت به تغییر نیاز دارند و چرا باید این تغییر در آنها به وجود بییاید و از چه طریقی خواهند توانست که این تغییر را در سازمان ها ایجاد کنند. همچنین مشاور در این بررسی ها سعی میکند که نقاط قوت و ضعف شرکت را پیدا کند و همچنین بررسی کند که از چه طریق می توان این نقط قوت را تقویت کرده و و رفته رفته این نقاط ضعف را کاهش دهد و به کمترین میزان خود برساند. او بررسی میکند که این مشکلات به دلیل مدیریت ضعیف است یا به علت اینکه کارها به خوبی انجام نمیشوند و باید که سازوکار اصلاح شود. یک مشاور بازرگانی همچنین باید فرصت های رشد تجارت ، افزایش سود و افزایش کارایی را شناسایی کند.
کمک به برطرف کردن چالشها
همانطور که گفتیم یک مدیر باید تلاش کند علاوه بر اینکه چالش های کسب و کار را پیدا میکند برای آنها راهکار هم بدهد و از این قضیه برای رشد سازمان و کسب و کار استفاده کند. برای مثال شما شرکتی را تصور کنید که بخش منابع انسانی خوبی دارد و درصد بالایی از کارمندان رضایت دارند ولی کارمندان بخش فروش از مدیرشان ناراضی اند. احتمال دارد که شما بخواهید مدیر فروشتان را حذف کنید ولی مشاور در کنار شما قرار می گیرد و به دنبال دلایل نارضایتی میگردد.
انتقاد سازنده
هنگامی که مالک و مشاور کسب و کار در مورد یک برنامه به توافق رسیدند ، مشاور باید وارد مرحله بعدی مشاوره شود. این مرحله بازسازی یا اجرای طرح است. در این مرحله ، مشاور تمام تلاش خودش را می کند که طرح را به بهترین شکل ممکن اجرایی کند. در این مرحله روی اجرا شدن برنامهها نظارت میکند و هر جای کار که با کیفیت مطلوبی انجام نمیشد را مشخص می کند و نکات لازم را برای بهبود فرآیند گوشزد میکند.
مشخص کردن ذی نفعان
یکی از مهمترین وظایف مشاور کسب و کار، تعیین دقیق ذی نفعان است. هر کسی که به هر نحوی در کسب وکار دخیل است، جز ذی نفعان آن به حساب میآید. برای مثال کارمندان یک بیزینس، مشتریان، تامین کنندگان، شرکا، سرمایه گذاران، نهاد های دولتی و قانون گذار مربوطه همگی جز ذی نفعان یک کسب و کار به حساب می آیند. مشاور کسب و کار باید دقت کند که هیچ کدام از ذی نفعان را از قلم نیندازد.
بررسی و استخراج نیازمندیها
هرکدام از این ذی نفعان نیازهایی دارند که باید برطرف شود. کسب و کاری که بتواند این نیازمندیها را به درستی مشخص کند می تواند امتیازهای بیشتری را در رقابت با سایر رقبا کسب کند و در نتیجه دستاوردهای بزرگتری خلق کند.
در این مرحله مشاور کسب و کار به صورت تفکیک شده نیاز هرکدام از ذی نفعان را مشخص می کند. برای مثال در ابتدا به نیازمندی های مشتریان نگاه می کند و بررسی می کند که کدام یک از این نیازها برطرف نشدهاند یا اینکه با کیفیت پایینی به آنها پاسخ داده شده است.
علاوه بر مشتریان، مشاور کسب و کار به نیازمندی کارکنان نیز توجه می کند. به صحبتهای آنها گوش می دهد و دغدغه های آنها را به خوبی می شنود و سعی می کند که با ارائه این نیازمندیها به مدیران کسب و کار، شرایط را بهبود دهد. در این صورت رضایت کارکنان افزایش پیدا می کند و در نتیجه نرخ خروج کارکنان به صورت چشمگیری کاهش پیدا می کند.
پیشنهاد ما به شما: راه اندازی کسب و کار آنلاین
ارائه راه حل برای نیازمندیها
می توان گفت وظیفهای که باعث می شود که نقش مشاور کسب و کار بسیار پررنگ تر شود، ارائه راه حل هاست. مشاور تلاش می کند تا با استفاده از تجربیات خود، صحبت با متخصصین، گذاشتن جلسه با مدیران کسب و کار و… راه حل های مختلفی را برای هر کدام از نیازمندیها ارائه کند. در نهایت باید بررسی کند که این راه حل ها تا چه حدی عملی هستند. پس از جمع بندی کامل نوبت به عملی کردن راهکارها می رسد.
تعیین استراتژی
در نهایت پس از مشخص شدن نیازها و راه حلها، مشاور کسب و کار یک استراتژی طراحی می کند که شامل برنامه عملی شدن راه حلها، نحوه معرفی آنها به ذی نفعان و… است.
:: بازدید از این مطلب : 99
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0